توضیحات : ماجرای ابتدایی این کتاب به زمان بعد از حمله نازی ها به کشور اتحاد جماهیر شوروی مربوط میشود. رفقای کالخوز ((گالینسگ)) دور هم جمع آمدهاند تا به منظور پیشرفت منطقه و آبیاری زمینهای کوهستان طرحی بیفکنند و سدی بسازند. قبل از ارسال گزارش کارشناس برای مقامات ، نمایشنامهای بر اساس یک افسانه کهن اجرا میگردد. خوانندهای زن در لابهلای گفت و شنود اشخاص اشعاری را میسراید. داستان از این قرار است : بعد از مرگ حاکم پسر دو ساله او توسط یکی از مستخدمان سابق او یعنی ((گروشه)) ربوده میشود و وی را فرزند خود قلمداد میکند. کشمکش بر سر تصاحب کودک به دادگاه کشیده میشود. سرانجام قاضی برای تعیین مادر حقیقی ، دستور میدهد ((دایرهای گچی)) بکشند و کودک را در آنجا قرار دهند. تا این که ....... در انتهای داستان آمده است : پند سالخوردگان را به گوش گیرید که میگویند : هر آنچه هست باید از آن کسی باشد که مناسب آن است. پس : کودکان به مادرانی رسند که مادری دانند تا کودکان ، نیکو پرورش شوند. عرابهها را به رانندگان خود بسپرند تا نیکویشان برانند. و درهها را به آنان که آبیاریاش کنند تا بار نیکو بیاورد
نویسنده : برتولت برشت
ترجمه : ف.ک - کاووسی
تعداد صفحه : ۱۳۱
فرمت کتاب : PDF
حجم
: 5.12 مگابایت
دانلود
: اینجا
کلیک
کنید
رمز
:
ندارد